سلام...زيبا بود
سلامچه جای ماه ,که حتی شعاع فانوسیدرین سیاهی جاوید کور سو نزندبه جز طنین قدمهای عبران ملولصدای پای کسی سکوت مرتعش شهر را نمی شکند.به هیچ کوی و گذر صدای خنده مستانه ای نمی پیچد.- کجا رها کنم این بار غم که بر دوش است؟چراغ میکده افتاب خاموش است.
هستی زیباست.وجود سر تا پا هنراست.به وجود اندیشیدن هم هنر است.هستم پس شادم .
سلام...زيبا بود
سلام
چه جای ماه ,
که حتی شعاع فانوسی
درین سیاهی جاوید کور سو نزند
به جز طنین قدمهای عبران ملول
صدای پای کسی
سکوت مرتعش شهر را نمی شکند.
به هیچ کوی و گذر
صدای خنده مستانه ای نمی پیچد.
- کجا رها کنم این بار غم که بر دوش است؟
چراغ میکده افتاب خاموش است.
هستی زیباست.وجود سر تا پا هنراست.به وجود اندیشیدن هم هنر است.
هستم پس شادم .