سالهاست که منتظر آغاز سفرم
سفری با تو
سفری که بوی عشق دهد
بیا برویم من و تو با هم
تو را نمی دانم اما خودم برای رفتن ثانیه شماری می کنم
من می ترسم
از راه! از تو !
اما بخاطرت باید رفت
بوی خون مشام را پر می کند و بوی گل
تو را در پرتو تو می بینم و برایم کافیست
به تو می اندیشم هر لحظه
باید با تو باشم
باید یاد بگیرم و همین بوی پیکار میدهد
می ترسم
از مردم دور و برم
که چه ها خواهند گفت
می دانم بی تو بودن بسی سخت تر است
تو مرا از درون تو راهنمایی کن
رفتن اوج من است
ایا میتوانم پا به پایت بیاییم
که تو خود این راه را ساخته ای
و من تنها همین یک بار مجال آمدن با تو را دارم
اگر با تو بیایم
اگر با تو نیایم
می ترسم
شوق آمدن دیوانه ام میکند و ترس پای بند
مرا دعا کن
ویرانه ام
پریشانم
آمدن فناست و نیامدن نیستی
(در آب مرده بهتر که در آرزوی آبی)
میدانی که می آیم و می دانی که ماندنی نیستم
یاریم کن
یاریم کن
یاریم کن
سلام !
زیبا بود و به یاد ماندنی !
موفق باشی
صدر
salam
khili naz neveshtin age dostdashtin sar bezanin
از این نوشته زیباتون به جد عرض می کنم لذت بردم . . .
عزیز مهربان سلام ..
چه سعادتی که همسفر عاشق و مهربانی چون شبر داریم ، که عطر گل را با خود بهمراه دارد و در پرتو مهرش واژهء امید را همیشه به خاطر خواهیم سپرد ..
ارادتمند
روندگان این راه را دلیلی محکم باید .همتی بلند. همسفری نیکو و عشق و عشق و عشق . بجوی و بیا
بال بگشا و صفیر از شجر طوبی زن ...حیف باشد چو تو مرغی که اسیر قفسی
سلام به عزیز مهربانم !
همیشه دعاگوی قلب نازنینت هستیم ، اگر لایق دعا باشیم..
ارادتمند
عزیز مهربانم سلام /
دلتنگ تو شدیم /
تاخیرت طولانی شده ..
در پناه حق
سلام عزیز
کجایی مهربان؟
کاش این همه غلط نمی نوشتی و کاش به جای قافل در غبار ی نوشتی غافل
و به جای اجزاع می نوشتی اجزء