شانه

به آسمان نگاه کن
به شوقت برای دیدارش
چه روزها که دیگر خسته میشوی از وجود خودت
ودلت میخواهد از خودت بیرون بیایی
تا دوباره نظاره اش کنی
و جمال بی مانندش را با جانت درک کنی
و دوباره به وجودش ثات کنی که دوستش داری
و اکنون که نمیتوانی
در حسرت ان به آسمان نگاه کن
نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 03:56 ب.ظ http://brightfire.blogsky.com

شب آمده است و باز تو نیستی . من محزون و بی قرارم تا شاید سایه یی از روشنایی تو را بر روی این شیشه ببینم . من در کومه ی غم نشسته ام . لحظه ها سکوت کرده اند...

[ بدون نام ] جمعه 29 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 11:27 ب.ظ

من می دونم فقط خوب ها می توانند خوبیها را ببینند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد