نظم

صدای عشقت را از چند وجبی میشنوم
نور روشن سبزت را با جانم میبینم
کن فیکونت را در هستی عالم میستایم
لحظه های درخت دوباره آغاز میشود
و من در روح درخت به نظاره ات نشسته ام
چراغانی درختان بی بدیع است
و من ..........
نه بهاری دارم و نه خزانی
چون تو بهار مرا عمدا فراموش کردی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد