نفیر

به پنداری می اندیشم که مرا نجات دهد
شاید سخت تر از این نباشد که ببینی سختی تورا در خود فرو میبرد
تو هر روز از معبودت دور میشوی
و کسی به جز خودت نمیتواند تورا نجات دهد
و خودت ناظر دور شدنت هستی
چه باید کرد
میدانیم و نمی خواهیم باور کنیم
که باید جنگید
هر سال در سوگ کسی مینشینیم
که خود را فتح کرد بود
و نمیتانیم باور کنیم
ما هم میتوانیم