صبر

منت خدای را که
مرا عزت بندگیش داد و
مرا جان داد تا پیدایش کنم
مرا فکر داد تا بشناسمش
مرا نفس داد تا صدایش کنم
مرا دل داد تا دوستش بدارم
مرا عقل داد تا بخوانمش
مرا نعمت داد تا تنها نمانم
نظرات 2 + ارسال نظر
مینروا دوشنبه 30 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 04:18 ق.ظ

اگر نبود این نسیم نافه ای که صبا ازان طره بگشوده،و اکر نبود این دم اهورایی که خود در افرینشم دمیده،
من پست خاک نشین کجا میتوانستم او را بشناسم.
من کجا وسلطان تکیه زده بر عرش کجا.
خدایا تو را سپاس میگویم که مرا هدایت کردی وگرنه من بی هدایت تو راه نمیافتم

محسن پنج‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 02:29 ق.ظ

چشمهایم را بسته ام و فکر میکنم ..... فکر ... فکر ... فکر ...
آری .... خداوند بزرگ تر از توصیف انیاست !!!

نمیدونم امروز چندمه ... اما ۳۰ : ۲ شبه ... شبر هم آدمکش روشنه ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد