خانه عناوین مطالب تماس با من

ناشیانه

ناشیانه

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • شوق
  • معجزه
  • نفیر
  • شانه
  • شن زار
  • مراد
  • شیشه
  • نرگس
  • نشاط
  • شرر
  • غبار
  • شکوه
  • چشم
  • کاغذ
  • نظم

بایگانی

  • تیر 1387 1
  • دی 1385 1
  • آبان 1384 1
  • مهر 1384 3
  • دی 1383 1
  • آبان 1383 1
  • خرداد 1383 4
  • اردیبهشت 1383 1
  • اسفند 1382 2
  • آذر 1382 2
  • آبان 1382 3
  • مهر 1382 3
  • شهریور 1382 2
  • مرداد 1382 2
  • تیر 1382 10
  • خرداد 1382 3
  • اردیبهشت 1382 4

آمار : 26803 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • صبر شنبه 21 تیر‌ماه سال 1382 14:52
    منت خدای را که مرا عزت بندگیش داد و مرا جان داد تا پیدایش کنم مرا فکر داد تا بشناسمش مرا نفس داد تا صدایش کنم مرا دل داد تا دوستش بدارم مرا عقل داد تا بخوانمش مرا نعمت داد تا تنها نمانم
  • بویت یکشنبه 15 تیر‌ماه سال 1382 13:56
    روزی بودی که نبودیم ستاره ای داشتی که نداشتیم زمینی داشتی که نداشتیم خلق می کنی که نمیتوانیم می بخشی که نمی دانیم (ما نبودیم و تقاضا مان نبود) نمی دانیم و نمی دانیم که نمدانیم می ستاییمت حتی در گناه و نمی دانیم مهرت را به هم میفروشیم و نمی دانیم گلایه میکنیم از خودمان بر خودت و باز هم نمی دانیم چگونه دلبری را بیاموزیم...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 15 تیر‌ماه سال 1382 12:12
    آه خدایا کاشانه ات را به باد بسپار پنجره هایش را بر روی باد باز کن سبک شو سبک باش به بودنت فکر نکن به هست بودنت بیندیش
  • سلام یکشنبه 15 تیر‌ماه سال 1382 11:51
    دیدنت را به چشم های سیاه آهوی دشت ترجیه میدهم دیدارت را به عظمت همه عشقم به تو میدانم ومیشمارم نفسهایی را که به نامت فرو دادم و پس کاش مهربانیت برایم قابل لمس نبود تا در غم عشقت این گونه نسوزم
  • سفر چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1382 14:01
    با حریق اشتیاقم با جوانه های فکرم با ریشه های اعتقادم به ای اسطوره زندگیم سلام میکنم سلامی به نازکی خیال کودک، به شفافی برگ درخت و به پاکی نجوایم با تو اگر از حال من خواسته باشی ملالی نیست جز دوریت که سنگ را ذوب، شیشه را نرم، دل را آتش و فکر را مشوش میکند همه مردم دیارم دعا گویند و سلام میرسانند خواستم در روز میلادت...
  • بود سه‌شنبه 10 تیر‌ماه سال 1382 14:54
    بر تو می نویسم با تو مینویسم بی تو مینویسم به یاد تو مینویسم می نویسم تا بدانی می نویسم چون تو میدانی می نویسم چون می خوانی مینویسم که مینویسم برایت از دلم مینویسم بخوان که به نامت خواندم بخوان که به نامت نوشتم به خاطرت دل دادم به خاطرت عشق سرستم
  • آشنا یکشنبه 8 تیر‌ماه سال 1382 10:05
    از سر عشق نظر کن به محیط بر سر شعر نظر کن به گزاف از سر دل تو نظر کن به خدا از بر خویش نظر کن به سما شاید بدانی که هستی که میدانی. شاید ندانی که بودی که میدانی.شاید ندانی چه میشوی که نمی دانی.شاید.................. شاید باشی تا کسی باشد.شاید بودنت امید دلیست تا بماند .شاید اگر نبودی امیدی بر دلی می خشکید و حال هستی!...
  • شاد باش شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1382 10:36
    به تو چیزی میگویم پاک: سایه شو تا با همه باشی تو با آنها باشی و احساست نکنند ببینیشان و آنقدر عادی باشی که نبینندت
  • دوست من شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1382 20:28
    بر تو سلام میکنم بر تو که لحظه ای دوریت را ندانم و نمیتوانم بهترین لحظات زندگیم و همین لحظه بودنم برای تو
  • من اومدم پنج‌شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1382 16:06
    من نمدونم از دست این وقت کم به کی شکایت کنم
  • بازی سه‌شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1382 18:05
    سلام بچه هایی که راجع به بازی اطلاعات دارن رو کنن
  • بالاخره درست شد پنج‌شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1382 12:40
    سلام دوماهه این سرویس خرابه منو ببخشید نتووونستم براتون بنویسم دارم بازی های سال ۲۰۰۳رو که اووومده برسی میکنم براتون از این به بعد راجع به ساختاره بازیها مینویسم
  • چه جالب سه‌شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1382 12:25
    با این سایت واقعا سرعتش خوبه ناشیانه دارم باهاش هال میکنم شاید بتونم منم اسم بلاگمو تو ۱۰ تای اول ببینم :(
  • سلام دوشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1382 19:42
    من ناشیانه ناشیانه رو آوردم اینجا من ناشیانه از شما کمک میخام
  • 44
  • 1
  • صفحه 2